ساعاتی پس از انتشار اين پست در وبلاگ، يکی از دوستان تماس گرفت و گفت که صدوقی آزاد شده است. البته چون منبع خبرش خيلی مطمئن نبود، فعلا در اين مورد اظهار نظر نمیکنيم، جز اينکه به آزادیاش اميدوارتر شده باشيم.
اخباری که از وضعیت عبدالله صدوقی منتشر میشوند نگران کننده هستند. خبرهای منابع موثق حاکی از اعتصاب غذای طولانی مدت این هوادار تراختور دارد. من به درستی نمیدانم که پرونده صدوقی در دست کيست و چه کسانی مسولیت آن را بر عهده دارند اما به نظرم طولانی شدن بازداشت ایشان بسیار نگران کننده است. هوادارن تراختور تا بحال و در بدترین شرايط اجتماعی ممکن نشان دادهاند که علاقهای به آميختن امور سياسی با فوتبال و تراختور ندارند، بنابراين طبيعی است که انتظار درک متقابل از سوی مسولين امر نيز داشته باشند. دستگيری و آزار و اذيت هوادران تراختور نظير آنچه بر عبدالله صدوقی گذشته است ممکن است به تعامل مثبت بين تماشاگران تراختور و مسولين انتظامی-امنيتی پايان دهد. اين نه به سود هواداران خواهد بود و نه به طريق اولی به سود مسولان. تقاضای ما در مرحله اول از مسولان ارشد و نمايندگان مردم آذربايجان در مجلس است که با پا درميانی در اين مساله به برخی مسولان ناآگاه يادآوری کنند که ترغيب يک جمعيت صد هزار نفری که به طور خودجوش هر هفته در يک گوشه شهر (در استاديوم يادگار) گرد میآيند کاری عاقلانه نيست. تماشاگران تراختور بارها نشان دادهاند که آرامش و برخورد دوستانه را به رويارويی و برخورد هيجانی ترجيح میدهند. به باور من نيروهای امنيتی و انتظامی استان هم چنين ترجيحی داشته باشند که اگر چنين است بايد به ملزومات اين توافق نانوشته هم پايبند باشند. به باور من، ملزومات اين تعامل سازنده ايجاب میکند که به پرونده عبدالله صدوقی در اسرع وقت و به طور عادلانه رسيدگی شود. صبر و سکوت تماشاگران تراختور برای رهايی صدوقی از زندان در حال لبريز شدن است و برخی نگرانيهای هواداران در سايتهای مختلف در قالب کامنتها و شعارهای پيشنهادی برای بازی روز جمعه (با استيل آذين) نشانگر اين واقعيت هستند. پيشنهاد ما به مسولين محترم امر اين است که اولا هر چه سريعتر درباره وضعيت صدوقی اطلاع رسانی رسمی نمايند و ثانيا با در نظر گرفتن جو مثبت حاکم بين هواداران تراختور با مسولين انتظامی پرونده وی را عادلانه و با رافت اسلامی رسيدگی نمايند
اول سراغ بهودی ها رفتند
پاسخحذفمن یهودی نبودم ،اعتراضی نکردم
از ان به بعد به سراغ لهستانی ها حمله بردند
من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم
انگاه به لیبرالها فشار اوردند
من لیبرال نبودم،اعتراض نکردم
سپس نوبت کمونیستها رسید
من کمونیست نبودم،بنابر این عتراضی نکردم
سر انجام به سراغ من امدند
هر چه فریاد زدم دیگر کسی نمانده بودکه اعتراضی کند